انتقال پرتفوی خسارت، مبادله اتکایی است که در آن تعهدات خسارتی که واقع شدهاند و در نهایت پرداخت میشوند به بیمهگر اتکایی واگذار میشود. انتقال پرتفوی خسارت در اصل تبدیل به سرمایه کردن ارزش زمانی ذخایر خسارت معوق است و نوعی بیمهاتکایی گذشتهنگر است. حقبیمه برابر است با ارزش فعلی خسارتهای معوق به علاوه هزینهها، سرمایه ریسک و حاشیه سود. بر این اساس انتقال پرتفو خسارت به صورت درصدی از ذخیره خسارت معوق در پایان دوره زمانی قرارداد تعیین میشود. این درصد معمولاً بین 100 تا 80 درصد ذخیره خسارت معوق در نظر گرفته میشود.
انتقال پرتفوی خسارت روشی موثر برای شرکتهای بیمه برای حذف برخی نوسانات و دستیابی به قابلیت پیشبینی مالی است. هدف از انتقال پرتفوی خسارت، وجود شخص ثالث برای جبران زیانهای گذشته (زیانهای نهایی، شامل خسارتهای واقع شده ولی گزارش نشده (IBNR)) ناشی از تعهدات مختلف است. در واقع انتقال پرتفوی خسارت، تعهدات شرکت بیمه برای زیانهای نگهداری شده گذشته (مانند فرانشیز، نگهداشت خود بیمهگری[1] (SIR)) را به شخص ثالث منتقل میکند.
انتقال پرتفوی خسارت، اطمینان بودجهای[2] برای توسعه آتی خودبیمهگری و تعهدات نگهداری شده فراهم میکند.
مزیتهای کلیدی
· برای بیمهگر واگذارنده: کاهش ریسک و دستیابی به اطمینان و صرفه جویی در هزینههای رسیدگی به خسارت
· برای بیمهگر پذیرنده: سود احتمالی ناشی از مهارت وی در رسیدگی به خسارت، برتری وی در مذاکره و نقدینگی به صورتی که وجه نقد نیز به همراه تعهدات به بیمهگر پذیرنده منتقل میشود.
قیمتگذاری انتقال
قیمتگذاری در فرآیندی پنج مرحلهای به صورت زیر انجام میشود:
1. مرحله اول محاسبه بهترین برآورد[3] بدهیها است. این برآورد با استفاده از روشهای اکچوئری انجام میشود.
2. مرحله دوم ارزیابی تغییرپذیری طبقه است، یعنی در نظر گرفتن عدم اطمینان در ذخایر که بخش مهمی از قیمتگذاری به شمار میروند.
3. مرحله سوم ایجاد اعتبار برای متنوعسازی ترکیبی از چند قلم. در صورتی که اقلام مشابه هم باشند بنابراین اثر متنوعسازی ممکن است کم باشد و در صورتی که متفاوت باشند این اثر بیشتر خواهد بود. روش کاربردی ممکن است شامل محاسبه در ابتدا تغییرپذیری بر اساس همبستگی کامل (در نظر گرفتن همه مولفهها) باشد این روش برآورد بالایی برای تغییرپذیری نتیجه میدهد. سپس اندازهگیری تغییرپذیری بر اساس استقلال کامل انجام میشود که این روش برآورد پایین را نتیجه میدهد. پاسخ واقعی میان دو نتیجه بدست آمده قرار دارد و از طریق درونیابی حاصل از طبقات گروهبندی شده با توجه به تأثیر عوامل مشابه بدست میآید.
4. مرحله چهارم اعمال نرخ تزیل است که نیازمند در نظر گرفتن درآمد سرمایهگذاری پیشین توسط شرکت واگذارنده است. نرخ بهره مورد استفاده برای تنزیل، باید ریسک سرمایهگذاری مجدد و ریسک زمانی (یعنی خسارتها زودتر از زمان مورد انتظار پرداخت شوند.) را در نظر گیرد. حقبیمه با نرخ تنزیل تعدیل میشود تا مبلغ ارزش فعلی خالص بدست آید. در واقع در تعیین حق بیمه ارزش زمانی پول در نظر گرفته میشود و در نتیجه حق بیمه کمتر از مبلغ نهایی خسارتی است که انتظار میرود پرداخت شود.
5. مرحله پنجم در نظر گرفتن تعدیل برای سایر عواملی است که میتوانند بر قیمت اثرگذار باشند. این عوامل عبارتند از:
· حساسیت حقبیمه نسبت به عوامل کلیدی مانند عدم اطمینان و تنزیل.
· کیفیت بیمه اتکایی (که به عنوان بخشی از انتقال پرتفوی خسارت منتقل شده است.) باید تعیین شود و حقبیمه با توجه عدم اجرای بالقوه بیمهاتکایی تعدیل شود.
· کمک هزینهها
· سود اعطایی- بیمهگر پذیرنده ممکن است نرخ بازدهی و در نتیجه حاشیه سود بالاتری را جهت مشارکت طلب کند.
· حسابداری معامله، ملاحظات مالیاتی، هزینه سرمایه و تجمع ریسکها با سایر کسبوکارها در شرکت پذیرنده
منابع
Loss Portfolio Transfers, Gary Wells, FIA, FSAI, 2005.
Loss Portfolio Transfers: A Strategic Portfolio Solution, MARCH, U.S. Casualty Practice, 2012.
An introduction to reinsurance, Institute of Insurance Sciences, 2013.